سیاست دولتها و تغییرات الگوی مصرف غذایی؛ مطالعه خانوارهای شهر رشت طی سالهای 1384 تا 1399: نتایج یک تحلیل کیفی
محورهای موضوعی :مهیا آزمایش آسیابسری 1 , نادر مطیعحقشناس 2 * , ولی الله رستمعلی زاده 3
1 - دانشجوی دکترای جامعهشناسی اقتصادی و توسعه، دانشگاه آزاد اسلامی- واحد خلخال، خلخال، ایران.
2 - استادیار جمعیت شناسی، گروه پژوهشی اقتصاد جمعیت و سرمایه انسانی، موسسه تحقیقات جمعیت کشور، تهران، ایران
3 - عضو هبات علمی.،گروه مهاجرت و شهرنشینی، موسسه تحقیقات جمعیت کشور.تهران.ایران
کلید واژه: واژگان کلیدی: سیاستهای دولت, دولت, مصرف متظاهرانه, الگوی مصرف غذایی, رشت.,
چکیده مقاله :
در طول تاریخ، غذا و تامین آن همواره مهمترین نگرانی انسانها بوده است. بدیهی است نظام غذایی هرکشوری متاثر از سیاست های فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی آنها می باشد که دولت تاثیر مستقیم در اجرای این امر دارد. هدف این مقاله، مطالعه کیفی سیاستهای دولت ها و تاثیرات آن بر تغییرات الگوی مصرف غذایی در میان خانوارهای شهر رشت می باشد. این پژوهش بصورت کیفی و با رویکرد پدیدارشناسی انجام گرفته و جمع آوری داده ها از طریق مصاحبه عمیق و مشاهده صورت پذیرفت. روش نمونه گیری هدفمند بوده و با 21 نفر از شهروندان شهر رشت مصاحبه بعمل آمد. داده های بدست آمده از مصاحبه ها با استفاده از نرم افزار مکس کیودای مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته های بدست آمده از تحلیل نظرات مصاحبه شوندگان در رابطه با سیاست های دولت ها نشان می دهد پیامدهای منفی سیاستهای دولت در دهه ی 80 و90 بر پیامدهای مثبت آنها مستولی گشته است. اگر چه سیاست های اعمال شده ی اقتصادی و اجتماعی مشکلات زیادی را برای مردم در سطوح مختلف جامعه ایجاد کرده است، اما از طرفی مردم را به سمت مصرف بهینه ی اقتصادی کالاهای مصرفی سوق داده است. بررسی ها در رابطه با تغییرات الگوی مصرف غذایی شهروندان شهر رشت نشان می دهد مقوله های ساختار جمعیتی و فرهنگی، تغییر سبک زندگی، متمایز دانستن خود از دیگران، گستردگی مراکز تهیه غذا و خدمات متعدد و رسانه ها در گرایش شهروندان به مصرف غذای بیرون نقش اساسی داشته اند و مسائل مالی و ظرفیت اقتصادی، امنیت غذایی نسبتا بالا و پایبند بودن به فرهنگ سنتی از علل گرایش به غذاهای سنتی بوده است.
Throughout the history, food and its supply has been the most important concern of human beings. It is obvious that the food system of any country is affected by the cultural, economic and social policies in which the states have a direct influence. The aim of this article is to conduct a qualitative study of the state policies and their effects on the changes in food consumption patterns among the households in Rasht city. It is conducted by a qualitative method and phenomenological approach and the data were collected through an in-depth interview and observation. The sampling method was purposeful and 21 citizens of Rasht city were interviewed. The data obtained from the interviews were analyzed using MAXQDA software. The findings show that the negative consequences of state policies in the 2000s and 2010s dominated the positive consequences. Although the economic and social policies caused many problems for the people with different levels, they also led people towards the optimal economic consumption of the goods. Investigations of the changes occurred in the food consumption pattern among the Rasht citizens show that the categories of demographic and cultural structure, lifestyle change, self distinguishing, the availability of food centers, and the media play a key role in the tendency of citizens towards eating outside. On the other hand, the financial challenges and economic capacity, relatively high food security and adherence to the traditional culture are the reasons tending people towards having the traditional foods.